حماسه ششم بهمن
حماسه سال۱۳۶۰، سالی ویژه و عبرتآموز برای ملت ایران بود و آن شد الگوی مقاومت… در این سال عوامل استکبار جهانی، رقابت و در برخی موارد رفاقتی شدید و گسترده در جهان دوقطبی با هم داشتند. مجموعه بلوک غرب و شرق از طریق شبکههای گسترده جاسوسی و تروریستی، با رخنه و خیانت افراد نفوذی و وابسته دستبهکار توطئه شدند؛ گروهکهای ضد انقلاب فاقد پایگاه مردمی نیز همنوا، ضمن سرقت سلاح و مهمات، علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شوریده و هماهنگ با هم به این دشمنی شدّت بخشیدند. دشمنان علاوه بر بهراهانداختن شورشهای منطقهای همراه با تحمیل جنگ گسترده از سوی رژیم بعثی عراق، انواع هجمههای نظامی و جنگهای داخلی و خارجی، عملیات ایذایی و تجزیهطلبانهای را علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفتند و آتش اختلافات را شعلهور ساختند.
استکبار جهانی، درکنار انواع تحریمها، توطئههای زیادی نظیر جنگهای تجزیهطلبانه منطقهای، درگیریهای محلی، قومی، مذهبی، خرمنسوزی مزارع، ترورهای گسترده فردی و جمعی، انفجارهای مهیب، هواپیماربایی، آدمربایی، شکنجه و کشتارهای هولناک، تظاهرات، درگیری و ترورهای خیابانی را بهدست چندین گروهک تروریستی نفاق و کفر مورد حمایت و تشویق دشمنان قسمخورده ایران در یک دوره زمانی کوتاه دنبال کردند.
وقایع مهم و مرتبط با سال۱۳۶۰ ش در زیر اشاره میشود:
۱) در هجدهم تیرماه سال۱۳۵۹، کشف و خنثیسازی کودتای برخی عوامل پایگاه نیروی هوایی همدان به سردمداری شاهپور بختیار از آخرین فراریان دوره پهلوی ضمن هماهنگی با رژیم بعثی عراق انجام گرفت… از اهداف اساسی آنان تضعیف و تخریب وجههی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. بلافاصله با شکست این کودتا و دستگیری عوامل نفوذی آن، درآستانه شروع سال تحصیلی، ۳۱ شهریور آنسال، جنگ سراسری و تحمیلی در بیش از یکهزار کیلومتر خطوط مرزی کشور با اشغال سریع بخشهایی از خاک لالهخیز استانهای خوزستان و ایلام توسط ارتش رژیم بعثی عراق با حمایت مستقیم سازمان سیا و سایر عناصر وابسته به نظام استکبار جهانی آغاز شد.
۲) در طول سالهای۶۰-۱۳۵۸ ش حضور بنیصدر لیبرالدمکرات در منصبهای عالی کشور، عامل اصلی التهابات سیاسی شد که مخالفتهای او با اصل ولایت فقیه، دستور عامدانه بمباران هوایی و نابودی کلیه اسناد و مدارک بهجامانده از حمله نظامی آمریکا به طبس؛ ممانعت از تجهیز بسیج و سپاه در آغاز جنگ تحمیلی، برپایی غائله چهارده اسفند۱۳۵۹ش دانشگاه تهران با گردهمایی اعضای گروهکهای سیاسی ازجمله اتحادیه کمونیستهای ایران و سازمان مجاهدین خلق(منافقین)؛ همچنین حمایت از سران ضد انقلاب نظیر مسعود رجوی و شیخ عزالدین حسینی و قاسملوی دموکرات، از مهمترین خیانتهای آشکار و پنهان او بوده است.
۳) نهم اردیبهشت سال۱۳۶۰ مهدی بازرگان اولین رئیس دولت موقت و مستعفی- عضو شورای انقلاب- با مشروعیتدادن به اقدام مسلحانه گروهکهای ضد انقلاب و پس از آن در ۳۱ خرداد نیز با تایید عملیات ترور شخصیتها و بمبگذاریها به این توطئهها و جنگ داخلی دامن زد.
۴) نوزدهم خرداد سال۱۳۶۰، با دستگیری دو نفر از مشاوران دفتر رییسجمهور (بنیصدر)، خبر آمادهشدن وی برای فرار بهخارج از کشور بهدست آمد.
۵) سی خرداد سال۱۳۶۰ش، با تصویب طرح عدم کفایت بنیصدر، و عزل قانونی او از سمت ریاست جمهوری از سوی امام خمینی (ره)، همچنین امکان فرار بنیصدر و مسعود رجوی(سرکرده منافقین) بهخارج از کشور از سوی عوامل نفوذی آنان فراهم شد.
۶) دشمنان انقلاب و نظام اسلامی در تابستان سال۱۳۶۰ ش با ترور آیتا…خامنهای در ششم تیر ماه، بلافاصله شهادت آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از نمایندگان و مقامات کشور در انفجار هفتم تیرماه را برنامهریزی و به اجرا گذاشتند. همچنین ترور و شهادت رجایی و باهنر(رئیس جمهور و نخستوزیر وقت) را در هشتم شهریور۱۳۶۰ ش و سپس ترور وحشیانه شهدای محراب را ظرف دو- سه ماه بر انقلاب نوپا تحمیل کردند.
گفتنی است که انقلاب اسلامی قبل از آن نیز با بیست فقره ترور دست و پنجه نرم کرد: شهادت شخصیتهایی نظیر آیتا… استاد مطهری(رئیس شورای انقلاب)، آیتا… مفتّح(از سران روحانیت مبارز)، مهدی عراقی(از مبارزان و نزدیکان امام)، سپهبد قرنی(رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران)و همچنین ترورهای ناموفق دیگر سران انقلاب و کشور از آنجمله بود.
۷) از سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بهویژه سال۱۳۶۰ش ، عملیات ایذایی و ترور گستردهی عوامل استکبار جهانی درسطح کشور، از جمله در شهرهای تهران و خطهی شمال ایران و اقدام مسلحانه در نواحی جنگلی آن (و بهویژه شهر آمل در قلب شمال و در مجاورت تهران) هدفمند و هماهنگ با هم و با دیدی بلندپروازانه شدت یافت.
۸) در مجموع سالهای۶۲-۱۳۶۰ گروهکهای ضد انقلاب هفدههزار نفر از اقشار مختلف مردم را بهشهادت رساندند[۱]. میتوان گفت: در این سه سال شاهد عملیات روزانه تروریستی «هزار برابری حملهی داعش به مجلس شورای اسلامی در هفدهخرداد سال۱۳۹۶ش» بودیم.
شایان ذکر است، با عزل بنیصدر از ریاست جمهوری، طرح فعالیت مسلحانه گروهکهای سیاسی شدّت بیشتری یافت. تابستان سال۱۳۶۰ ش اتحادیه کمونیستهای ایران نیز با اهداف ضد انقلابی خود، پس از حضوری منافقانه در صحنه و پشت صحنه جنگ داخلی کردستان و جنگ تحمیلی در جنوب کشور با گردآوری و انتقال مقادیر معتنابهای اسلحه و مهمات، برای استقرار و شروع عملیّات خود بهجهاتی جنگل آمل را بهشکل هدفمند انتخاب کرد… طرح حمله اولیه آنها در هجده آبان در آستانه خروج از جنگل با شکست غافلگیرانه و مفتضحانهای همراه شد… تا اینکه پس از اختفا در ارتفاعات جنگلی و کوهستانی با تحمل صدماتی مرگبار… و فرار نیمی از نیروهایشان از جنگل (همزمان با اوجگیری سرما و یخبندان آنسال)… البته بار دیگر، امّا اینبار در مدّت چهار روز استتار و پیشروی، عقبنشینی و اختفای مکرر ناشی از ترس مواجهه با حمله نیروهای گشتیهای سپاه اسلام، از بیراههها و آنهم با ترفندهایی در شرایط سخت، صبح روز پنجم بهمن به محدوده ورودی شهر آمل رسیدند… بناچار آنروز را درحاشیهی شهر، در منطقهای غیرمسکونی و درخانهای محقّر بهسختی گذراندند. بر اساس گزارشات منابع مختلف رسمی و اعترافات دشمن، انان ازجنگل با پای پیاده و بسیار پوششی(با حرکت شبانه و از راههای انحرافی جنگلی و مجاورت بستر رودخانه هراز) به ابتدای شهر رسیدند…، درفرصت پیشآمده، گروه اندکی نیز از قبل برای بررسی آخرین وضعیت آرایش نظامی و انتظامی شهر به آمل آمدند. برخی دیگر از اعضا با ماشین عمومی از تهران به آمل آمدند…. از حدود ساعت هشت آنشب ظلمانی و سرد، با انتقال تدریجی، استقرار نیروهای دشمن در شهر مخفیانه انجام شد. کمونیستها با لباسی مبدل در ۵ گروه۲۰ نفره در نقاط حساس شهر مستقر و آماده حمله مسلحانه شدند.
مهمترین هدف نظامی مهاجمان مسلّح، گرفتن ساختمان بسیج که در جوار پل معلق در مرکز شهرو نیز در نزدیکی ساختمان فرمانداری و با فاصله کوتاهی از مرکز مخابرات سبزهمیدان قرار داشت. سردسته اصلی کمونیستها و تیمش مسئول حمله و تصرف آن شده بودند. دستور حمله آخر شب پنجم بهمن، ساعت۲۳:۴۵ دقیقه با شلیک یک موشک آرپیجی به ساختمان بسیج آغاز شد. برنامه اصلی آنها، ازکارانداختن نیروهای سپاه و مقاومت بسیج و همچنین بهزعم دشمن، دعوت مردم بهقیام کمونیستی بود. علاوهبراین، گروهی از افراد کمونیست و محارب، سنگرهای خود را سرِ کوچه و پسکوچههای «محلهی اسپهکلا و رضوانیه در مسیر خیابانهای هراز و طالقانی متصل به مرکز شهر؛ خیابانهای طالب آملی و شیخ فضلا…نوری، عمدتاً اطراف مقرهای سپاه و بسیج مستقر کردند. عدّهای دیگر گشت شهری و ترور نیروهای مردمی و انجمنهای اسلامی محلات را در سطح شهر بهعهده داشتند. تیراندازیها و تسخیر شهر با شهادت غافلگیرانه تنی چند از گشتیهای سپاه اسلام و نیروهای حزباللهی تا صبح بینتیجه ادامه داشت. البته رشادت و سلحشوری معدود رزمندگان مستقر در پایگاهها و نقاط حساس شهر، آنها را کاملاّ مایوس و زمینگیر کرد؛ تا طلوع فجر دمید… در واقع هیچ ساختمان دولتی و نهادی تصرف نشد،… و کاری ویژه از شبیخون آنان صورت نگرفت.
با طلوع خورشید در صبح ششم بهمن، ستاد عملیات مرکب از سپاه، کمیته و ژاندارمری تشکیل شده و صدها نیروی داوطلب مردمی با رویآوردن به سپاه و گرفتن اسلحه، بهمقابله با کمونیستهای مسلح شتافتند. در بررسیهایم از منابع گوناگون، بویژه مصاحبهها و مشخصات شهدا… از زن و مرد، پیر و جوان، شهری و روستایی همگی با آوردن شن و گونی اقدام به پشتیبانی گسترده، سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند. برخی از این تصاویر در ضمائم آمده است. سرکوب اتحادیه کمونیستها توسط نیروهای مردمی و با همّت و مقاومت جانانه نیروهای بسیجی صورت گرفت. مردم آمل نیز که توسط سپاهیان اسلام مسلّح شده بودند، بهجنگ خیابانی علیه کمونیستهای محارب پرداختند. از آن جایی که به همهی مردم اسلحه نمیرسید، مردمی که سلاح نداشتند با هر وسیلهی ممکن نظیر داس، تیر و کمان، سنگ، تفنگ ساچمهای و شکاری به مبارزه بر علیه اعضای ضد انقلاب و مهاجم پرداختند. صحنههای حضور زنان غیرقابل وصف بود… مردم علاوه بر کمک به تغذیه رزمندگان، حتی وسایل دارویی منزلشان را به مراکز امدادرسانی و پزشکی شهر یا بهداری سپاه برده و تحویل میدادند.
در ابتدای صبح سهشنبه ششم بهمن۱۳۶۰ش، اتحادیه کمونیستها، تمام مواضع خود را در مرکز و اطراف نقاط حساس شهر از دست داد…حتی آرزوی تصرف یک ساختمان نظامی یا غیر نظامی را بهگور بردند… بالاخره با کشتهشدن بیشتر ردههای فرماندهی و تعداد زیادی از نیروهای مسلّح مهاجم، گروهی دستگیر و تعداد معدودی نیز بهجنگل و سایر شهرهای کشور متواری شدند… روز چهارشنبه ۷بهمن سال۱۳۶۰، وضعیت شهر آمل دیگر آرام و عادی بود. محور هراز نیز پس از ساعاتی بستهبودن، از سوی رزمندگان اسلام، بازگشایی شد.
در این روز حماسی و یوما… ششم بهمن، چهل و یک نفر عمدتاّ از نیروهای مردمی (ازجمله پنج نوجوان و دانَشآموز: سقا علیزاده ۱۳ساله و سیدهطاهره هاشمی ۱۴ساله، مجید قلیچ، خضرا… اکبرزاده و علی ابراهیمی) در صحنه نبرد جانفشانی کرده و در راه اسلام و انقلاب اصیل خود به فیض شهادت نایل آمدند. عده زیادی از مردم نیز زخمی و به درجه جانبازی رسیدند. بدینترتیب حماسه مقاومت اسلامی مردم آمل بهعنوان الگوی مقاومت در تاریخ جاودانه شد.